جنبشهای هنری
جنبشهای هنری
جنبشهای هنری
اکسپرسيونیسم انتزاعی
پیشینه
این جنبش در واقع یک سبک آمریکایی است که موجب پیشتازی نیویورک از پاریس به عنوان مرکز هنر جهانی شد. این هنرمندان بیش از آنکه مصلحان انقلابی باشند،آرمانگرایانی بودند که،بیش از جهان ملموس خویش،دغدغهٔ مفاهیم کلی را داشتند.
هنرمندان
شاخص ترین آثار هنری در سبک را میتوان به افرادی چون:هانری ماتیس،جکسون پولاک،مارک توبی،آرشیل گورکی،ویلهم دکونیگ و مارک روتکو نسبت داد.
ماتیس،پولاک و روتکو شاخص ترین آثار در این سبک را آفریدند.
ماتیس با نقاشی آتلیهٔ سرخ به شهرت رسید، پولاک با استفاده از شیوهای نو(که بعدها با عنوان نقاشی کنشی معروف شد) آثاری درهم پیچیده و باطراوت آفرید،و روتکو که از هرگونه خط نگاری پرهیز کرد و نام گذاری عددی ساده را جایگزین القاب سنگین پیشین کرد.
اکسپرسیونیسم انتزاعی: این جنبش در امریکا مطرح گردید که به نقاشیهای کنشی نیز معروف است. هنرمندان این سبک با عدم تأكيد بر ساختار شکل و فرم ، رنگ گذاری بر اساس حرکات بدنی و کنش روانی نقاش به طور آنی و تصادفی، درصدد بیان هیجانات و احساسات لحظه ای و آنی هستند.
ویژگی ها
هنر مفهومی
انتزاع پسانقاشانه
منتقد آمریکایی کلمنت گرینبرگ برای نخستین بار این اصطلاح را در سال ۱۹۶۴ برای توصیف نسلی از هنرمندان استفاده کرد که علارغم تنوع وسیع سبکهای فردی آنان، آثار کاملا متمایزی از اکسپرسیونیسم انتزاعی را بدون بازگشت به نقاشی تصویری(فیگوراتیو) عرضه میکنند.
هنرمندان
ویژگی ها
استاکیسم
نقاشی و بهخصوص نقاشی فیگوراتیو زمینهی اصلی فعالیت استاکیستها میباشد و بعضی از آنان در زمینههای دیگر هنری از جمله عکاسی و مجسمهسازی نیز فعالیت دارند. همچنین استاکیستها مخالف هنر مفهومی میباشند و آن را برخلاف نامش فاقد مفهوم میدانند.
استاک» که به معنای «از رده خارج» میباشد، توسط چارلز تامسون، بر اساس یکی از شعرهای بیلی چایلدیش و بهطعنه انتخاب شدهاست. در شعر چایلدیش نقل قولی از تریسی امین آمدهاست که او و نقاشیهایش را از رده خارج میخواند:
«نقاشیهایت از رده خارجاند،
خودت از رده خارجی!
از رده خارج! از رده خارج! از رده خارج!»
آیندهگری
اولین فتوریستی که عقاید این جنبش را نوشت یک شاعر ایتالیایی به نام فیلیپو توماسو مارینتی بود. مقاله او را در روزنامه فیگارو در سال ۱۹۰۹ چاپ کردند. در ان مقاله مارینتتی نوشته بود که فتوریستها از گذشته بدشان میاید و مخصوصا از فکرهای گذشته در مورد هنر و سیاست خیلی بدشان میاید. او و دیگران در جنبش فتوریست عشقی به سرعت، تکنولوژی و خشونت نشان میدادند. برای فتوریستها ماشین، هوا پیما و شهرهای صنعتی نشانههای بسیار مهمی بودند بخاطر این که پیروزی انسان را بر طبیعت نشان میدادند.
پیشینه
آیندهگری حجمی (Cubo-Futurism)
همچون دیگر آیندهگران، روسها با گذشته بد بودند و از زندگی پیشرفته خوششان میآمد. برعکس ایتالیاییها، روسها سعی میکردند که با حرکات جنجالی خودشان را نشان دهند. به غیر از آن، روسها تأثیر هیچکس را قبول نمیکردند.
هنرمندان مهم روس در این سبک ولیمیر خلبنیکف، الکسی کرچنیخ، ولادمیر مایاکوفسکی و داوید بورلیوک بودند.
خیلی از آیندهگرهای روسیه، به غیر از نقاش، نویسنده هم بودند و تعداد زیادی کتاب و شعر نوشتند. این هنرمندها در پروژههای مختلف هم باهم کار میکردند. از جمله: اپرا پیروزی آفتاب را کروچنیخ نوشت و صحنههای ان را مالویچ ساخت.
آمدن استالین و کومونیسم باعث شد که جنبش آیندهگری حجمی در روسیه از بین برود.
آیندهگری در ایتالیا
در ایتالیا آیندهگری رشد کرده و از جنبشها دیگر استفاده کردند. در معماری این اتفاق خیلی بیشتر بود و آیندهگری به طرف کمینهگرایی و عقلگرایی رفت. بعد از سالهای ۱۹۲۰ و ۱۹۴۰ یک سری ساختمانهای دولتی در سبک آیندهگری ساخته شدند که دربین آنها ایستگاه راهآهن ترنتو است که آنجیولیو مازونی آنرا ساخت.
اصول کلی آیندهگری
هنرمندان آیندهگر (فوتوریست) تاکید زیادی بر یکی شدن نقاشی و تماشاگر میکردند و میگفتند «باید تماشاگر را در مرکز نقاشی قرار داد تا به درک اجتماعی حیرت آور درون نقاشیهای این سبک پی ببرد» و این امر باعث پدید آمدن دیدگاه ماشینی و مدرن آنها نسبت به نقاشی شد , آنها به کشفیات و دیدگاههای علمی با تحسین بسیاری نگاه میکردند و بر روی حرکت در نقاشی تاکید زیادی میکردند که این امر باعث پیدایش «کارتون» و یا پویانمایی شد.
پیکرسازی آیندهگری
معماری آیندهگری
آرت نوو
در این سبک هنری از هنرهای قدیمی مانند هنر گوتیک، روکوکو، هنر ژاپنی الگو گرفته می شد. دست نوشته های باستانی، شیشه کاری رومی، کارهای دوران ویکتوریا و حتی سفال ایرانی روی کارهای آرت نوو تأثیر گذار بودند.
آرت دکو
تاریخ
خصوصیات
به دنبال این سبکها، ارت دکو از اشیایی مختلف مثل آلومینیوم، ورشو، لاکر، چوب کاری، پوست کوسه و گور خر اسفاده میکرد. در ارت دکو از فرمهای زیگزاگ، پلهای، دایره آفتاب (sunburst motif) و قوسهای بلند هم زیاد استفاده میکردند. این سبک خیلی غنی است و در نتیجه عکس العمل به کمبودیهای بعد از جنگ جهانی اول به وجود امدهاست. بخاطر تجمللی بودن این سبک در فضاهای مدرن مثل سینما، برجها ی بلند و کشتیهای مسافربری استفاده میکردند.
سقوط
هنر دیدگانی
بسیاری از نمونههای مشهور هنر دیدگانی سیاه و سفید رسم شدهاند، به این دلیل برخی آن را آبستره میدانند. بینندهای که به آثار این سبک مینگرد، ممکن است حرکت، چشمک زدن، خاموش و روشن شدن، چرخش، لرزش یا جهش مشاهده کند.
عبارت انگلیسی Op Art اولین بار به سال ۱۹۶۴ در مجلهٔ تایمز آمده، اگر چه بسیاری آثاری که امروزه به عنوان Op Art دسته بندی میشوند، پیش از این تاریخ آفریده شدهاند.
در سالهای اخیر با گسترش و رشد گرافیک کامپیوتری انواع جدیدی از این آثار پدید آمد که نمونهٔ شاخص آنها، تصاویری بود که در سالهای دههٔ ۷۰ خورشیدی به نام تصاویر سه بعدی در جراید به چاپ میرسید.
ریشه های اندیشاکاندیشاک جنبش فراانگاشت از واکنش در برابر بنیانهای هنر پسانوگرایی ریشه گرفته است که ادعا میکرد: «هنر مرده است» و «نقاشی به پایان رسیده ست». گیتی نوین در رویارویی با این باور، یک چنین «پوچگرایی» را «دام مرگی» برای هنرخواند، چراکه در بینش او نقاشی کنشی آفریننده ست که نوگشتن را شادمانی وستایش میکند و ازین ست که «فرا انگاشت» ایچاد شده ست تا گواهی باشد که «بنیان هنر بر آفرینندگی استوارست».۲
هنر در آفریدگاریش به خود این توان میدهد تا که از پوشش "هستی" پرده بردارد و هشیاری اندیشه را برانگیزاند تاکه به جوشش "تولد مداوم زیبایی" فرجام گیرد. فرا انگاشت بازتاب دریافت زیباشناسانه ایست که سرآن دارد تا واقعیت رابدان سان به تماشاگر بنمایاند تا دراو تفسیری روشن از تراژدی انسانی برانگیخته شود. مهمترین پردههای فرا انگاشت غالبا بر پایهٔ دیدشی شاعرانه، رازآلود و شگرف برای دسترسی به بیان هنریی پر شگفت ایجاد شده ند. این پردهها انگاشتههایی ازآرمانهای فراانگاشتگرانی هستند که انگارهٔ عرفانی شان را با داوریی زیباشناسانه روشنی داده ند. آنچه که بیشتر درین پردهها نمایش شده صحنههای داستانی ست. این پردهها از بیان امیدهای پنهان در اسطورههای نمادین تاثیر پذیرفته ند. نقش هنرمند ا ن ست که پندارههای آفرینندگیی را در تماشاگر برانگیزاند که در آنها «عشق» مایهٔ نهادینی باشد که به آشفتگی و بیهودگی جهان هستی مفهوم بخشد.و هنر مند با آمیزهٔ از تفسیر ارزشهای انسان گرایانه و رمزین، و به همراهی انگارههای زیباشناسانه یی از زیبایی، هماهنگی و فره وری به این مهم فرا میشود.
آغاز و پیدایش
فراواقعگرایی
این جنبش در عمل با انتشار مجلهٔ انقلاب فراواقعگرا توسط برتون آغاز شد.
تاریخچه
آندره برتون و لویی آراگون که هر دو پزشک امراض روانی بودند از تحقیقهای فروید الهام گرفتند و پایه مکتب جدید خود را بر فعالیت ضمیر ناخودٱگاه بنا نهادند.
اصول فراواقعگرایی
«سوررئالیسم مشکل پر توقعی است که فقط عضویت دربست و پیروی کامل را میپذیرد»
این مسلک در حوزههای مختلف فلسفی رویکردهای زیر را اختیار کردهاست:
• فلسفه علمی که همان رویکرد فروید به روانکاوی است.
• فلسفه اخلاقی که با هرگونه قرارداد مخالف است.
• فلسفه اجتماعی که میخواهد با ایجاد انقلاب سوررئالیستی بشریت را آزاد کند.
شعر در سوررئالیسم مرتبهٔ ویژهای دارد و پیروان این مکتب کوشیدهاند که جهان بینی خود را از طریق شعر انتقال دهند. درواقع شعر را، رکن اساس زندگی میدانند زیرا عقیده دارند که شعر باید و میتواند مشکل زندگی را حل کند.
فلسفه اجتماعی سوررئالیسم، شعار سعادت بشری را دارد و میخواهد آدمی را از قید تمدن سودجوی کنونی نجات بخشد، در عین اینکه بازگشت به گذشته را هم نمیپذیرد.
فرا واقعگراهای مشهور
• سالوادور دالی
فوویسم
پیشینه
معرفی
هنرمندان
تأثیرات
مینیمالیسم
مینی مالیسم در شکلهای مختلفی از طراحی و هنر، به ویژه در هنرهای تصویری و موسیقی استفاده میشود.مینی مالیسم پس از جنگ جهانی دوم، در هنر غرب به وجود آمد و بیشتر از سوی هنرمندان هنرهای تصویری آمریکایی در اواخر دهه ۶۰ میلادی و اوایل دهه ۷۰، گسترش پیدا کرد. مینی مالیستها معتقدند با حذف حضور فریبنده ترکیب بندی و استفاده از موارد ساده و اغلب صنعتی که به شکلی هندسی و بسیار ساده شده قرار گرفته باشند،می توان به کیفیت نـاب رنگ، فرم،فضا و ماده دست یافت. از هنرمندان این سبک میتوان به دیوید اسمیت،دونالد جاد،ارنست تروا، سول لویت، کارل آندره، دن فلاوین، رابرت رایمن، رونالد بلادن و ریچارد سِرا اشاره کرد. آثار هنر مندان مینی مالیست گاه کاملاً تصادفی پدید میآمد و گاه زادهٔ شکلهای هندسی ساده و مکرر بود. مینی مالیسم نمونهای از ایجاز و سادگی را در خود دارد و بیانگر سخن رابرت براونینگ است: (Less is more) «کمتر غنی تر است».
مینی مالیسم در ادبیات
مینی مالیسم ادبیات داستانی را با بیانهای زیادی از جمله «کوتاه نویسی» و «داستانِ کوتاهِ کوتاه» خواندهاند. کوتاه نویسی مینی مالیستها نظر بسیاری از منتقدان ادبی را به خود جلب کرد، آنها نظر موافقی با اینگونه داستانها نداشتند. زیرا به عقیده آنها مینی مالیستها بیش از حد شاخ و برگ عناصر داستان را میزنند و لطف و روح داستان از بین میرود. منتقدان، مینی مالیستها را با اسامی «رئالیسم سوپر مارکتی»، «آدامس بادکنکی شیک» و «مینی مالیسم پپسی کولایی» خواندند.۱
مینی مالیسم در موسیقی
آهنگسازانی که قطعات مینی مالیستی نوشتهاند شامل وایت استرایپس، فیلیپ گلاس، استیو رایک و تری رایلی هستند آهنگسازانی هم مانند جان آدامز، از شیوههای مینی مالیستی در آثارشان استفاده کردهاند اما آن را با شیوههای دیگر ترکیب کردهاند.
موسیقی مینی مالیستی در دهههای ۱۹۶۰ و۷۰ میلادی محبوب شد. آهنگسازان مینی مالیست کار خود را در حالی شروع کردند که آهنگسازان زیادی قطعاتی میساختند که بسیار پیچیده و درکش برای شنونده سخت بود.
نمادگرایی
این مکتب در پایان سده نوزدهم به وجود آمد. شارل بودلر پیشگام این راه شد. در میان کسانی که از بودلر الهام گرفتند و با اثرهای خود زمینه را برای پیدایش نمادگرایی آماده ساختند پل ورلن، آرتور رمبو و استفان مالارمه از همه مشهورتر هستند. باید توجه داشت که هرکدام از آنها سبک ویژهای داشتند.
اصول نمادگرایی
نمادگرایان در ذهنباوری (سوبژکتیویسم) ژرفی غوطهور بودند و همه چیز را از پشت منشور خراب کننده روحیه تخیل آمیزشان تماشا میکردند.
خلاصه اصول نمادگرایان به شرح زیر است:
۱_ حالت اندوهبار و آنچه را که از طبیعت موجد یأس و نومیدی و ترس است بیان میکنند.
۲_ به نمادها و اشکال و آهنگهایی که احساسها، نه عقل و منطق آن را پذیرفتهاست توجه دارند.
۳_ آثاری که آنها به وجود آوردهاند برای هر خواننده به نسبت میزان ادراک و وضع روحیش مفهوم است، یعنی هرکس نوعی آنها را در مییابد و میفهمد.
۴_ آنان تا حد امکان از واقعیت عینی دور شده و به واقعیت ذهنی پرداختهاند.
۵_ چون انسان دستخوش نیروهای ناشناسی است که سرنوشت آنان را تعیین میکند از این رو حالت وحشتآور این نیروها را در میان گونهای رویا و افسانه بیان میکنند.
۶_ میکوشند حالتهای غیرعادی روانی و معرفتهای نا به هنگامی را که در ضمیر انسان پیدا میشود و حالتهای مربوط به نیروهای مغناطیسی را در آثارشان بیان کنند.
۷_ به یاری احساس و تخیل حالتهای روحی را در میان آزادی کامل با موسیقی واژهها، و با آهنگ و رنگ و هیجان تصویر میکنند.
شارل بودلر، موریس مترلینگ، آلدینگتن، لارنس، هاکسلی، آرتور رمبو از بزرگان این مکتب هستند.
سفر و شعر رویای پاریسی آثار بودلر، نژادپرست از آرتور رمبو، شاهدخت مالن از موریس مترلینگ نمونههایی از آثار نمادگرایی میباشند.
واقعنمایی عکسوار
سبکی در نقاشی و مجسمه سازی که بویژه از اواخر دهه۱۹۶۰ در بریتانیا و ایالات متحده آمریکا رایج شد و در آن موضوعات به طور کاملا وفادارانه و با جزییات دقیق نمایش داده می شود. هایپررئالیسم و فتورئالیسم نام های جایگزین دیگری برای این اصطلاح هستند و در حقیقت برخی از هنرمندانی که در این سبک کار می کردند واقعا از روی عکس کار می کردند.
هنرمندان
ویژگی ها
منبع:fa.wikipedia.org
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}